دو سال پیش مایا خیلی منو تحقیر میکرد. فک میکنم دوره ای از سال 96 یا شاید 95. یا شاید از قبل ترش. انقدر منو کم میدید و بی عرضه و بی مسئولیت خطاب میکرد که من یه مدت واقعا حس میکردم از نظر جسمی هم دارم خورد میشم و آب میرم. یادمه یه بار کنارش تو ماشین نشسته بودم و اون حرف میزد. من خودمو چسبونده بودم به در. احساس حقارت کل وجودمو گرفته بود. انقدر خودمو کوچیک میدیدم که اصن دوست داشتم تا جایی که میتونم جمع بشم تو خودم. هنوزم میتونم با تمام وجود اون لحظات رو حس کنم. خیلی دردناک بود. خیلی. اون دوران شده بودم عین یه مرده. سرد سرد. یخ. هیچ حسی نداشتم جز حقارت. رفتم مشاوری که مایا رو میشناخت. بهم گفت تقصیر تو نیست. اونا خودشون رو یه جور خاصی میبینن. آره خب خاصه. پر از پشت کار و از نظر علم و عمل و شرایط تحصیل خب خیلی بالاتر از منه. ولی خب واقعا حق نداشت باهام اینجوری کنه. راستش اون حس بد هنوزم بعضی وقتا میاد سراغم و ناخودآگاه ازش فاصله میگیرم.

من از نظر همه ی آدما یه جور نیستم. خیلی متفاوتم گاهی. شاید 180 درجه برعکس. تو خونه همه منو صبورترین آدمی میدونن که میشناسن. اما بیرون بیشتر یه آدم کمی عصبی. یا ازینجور چیزای برعکس. مهمه واسم؟ نه زیاد راستش. اصن هیچی مهم نیست واسم بعضی وقتا. من پیش میرم. خیلی عادی و کم هیاهو. 

خیلی ,شاید ,بعضی وقتا منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

موزیک روز مرجع دانلود آهنگ و فیلم naye ney فروشگاه توت فایل Londonlfqruj43 page سایت فروشگاهی شادی در مدرسه طلاق توافق | مراحل و شرایط طلاق توافقی وانیا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. عشق اول - دانلود آهنگ جدید فروشگاه اینترنتی اقیانوس کالا